• DOLAR 34.426
  • EURO 36.409
  • ALTIN 2841.577
  • ...
پ.ک.ک؛ مقلد مستبد کمالیسم (1)
Google News'te Doğruhaber'e abone olun. 

مخرج مشترک؛ دشمنی با حجاب

در طول تاریخ سیستم های انکار آمیز زیرساختشان هرچه هم که باشد در "دشمنی با حجاب" متحد بوده اند. این گروه همیشه حجاب را به عنوان بزرگترین هشدار برای خود دیده و برای از بین بردن آن هرچه از دستشان درآید انجام داده اند. زیرا حجاب زن بدون هیچ شکی یکی از مهمترین شعارهای اسلام است. و زن با حجاب خود مردم را به خدا دعوت می کند و به هر جایی که قدم می گذارد، حکم خدا را می رساند. به بی حیایان درس عفاف داده و به جامعه انرژی با محور حیا منتشر می کند.

"چادر نیز به علت اینکه به نام حجاب همه چیزی را که اسلام از یک زن مسلمان می خواهد برآورده می کند، به عنوان لباس فرم بی تردید زنان مسلمان درآمده است. چادر قله اصالت و ظرافت اسلامی است. این زنان مسلمانی که به بهترین شکل حجاب خود را سر می کنند، علامت هایی هستند که روی زمین خدا را به یاد انسان می آورند. خطوطی هستند که خداوند در زمین کشیده است، حرمت و حرم خداوند هستند. مرز خدا است که خداوند می خواهد از آنها مراقبت شود."

به همین دلیل جبهه کفر حجاب را به عنوان بزرگترین دشمن موجودیت خود دیده و برای از بین بردن آن از جامعه گاهی به حیله و نیرنگ های شیطانی دست زده است. به تاریخ نزدیک خود نگاه کنیم...

سال 1916، جنگ جهانی اول... دوره ای است که سرزمین های اسلامی تحت اشغال است و تکه تکه است. ساریقامیش که 90 هزار نفر بدون اینکه یک تیری بیندازند به شهادت رسیدند... جبهه شرق وسعت بیشتری دارد... وقتی که به علت احتراصات و بی بصیرتی صدها هزار نفر جان خود را از دست می دهند، در یک جاهایی به موضوعات دیگری پرداخته می شد. موضوع نه سرزمین های اسلامی بود که توسط امپريالیست ها غارت شده بود و نه جان و مال و آبروی فرزندان اسلام بود... مسئله مهمتری (!) در کار بود، در ذهن کسانی که می توانستند ما را به مرتبه تمدن های معاصر برسانند...

یادداشتی که آتاتورک در دفتر خود هنگام برگشت از جبهه شرق در سال 22 نوامبر 1916 نوشته بود، بدین صورت است:

"صحبت با رئیس ستاد درباره لغو حجاب زنان و تنظیم زندگی اجتماعی امان:

  1. تربیت مادران مقتدر و مادرانی که زندگی را می دانند
  2. دادن آزادی به زنان
  3. برابر شدن با زنان در اخلاق، افکار و احساسات مرد ها اثر می گذارد."

بله، هنگامی که در چهار طرف سرزمین با کفر مبارزه می شود، موضوعی که آتاتورک با عزالدین چالیشلار، رئیس ستاد صحبت می کند، این است؛ لغو شدن حجاب زنان، آزاد شدن آنها و تاثیرات مثبتی که در باهم بودن زنان و مردان بر مردها می گذارد... کدام یک بیش از دیگران انسان را می آذرد؟ جان باختن 90 هزار نفر از مظلومان در گوشه ای از جبهه به علت بی بصیرتی و احتراصات اتحادگران؟ از طرف دیگر نقشه هایی که در وسط جنگ بر روی حجاب زنان کشیده می شود؟

سال 1918... شهر کارلزباد در نزدیکی های وین...

موضوع باز هم رسیدن به مرتبه تمدن های معاصر... آنچه که باید انجام شود، در خاطرات آتاتورک است که هنگامی که در کارلزباد بود نوشته بود...

"نتیجه: باید در موضوع زن شجاعت داشته باشیم. وسوسه را کنار بگذاریم. کسانی که حجاب خود را بر می دارند..."

جغرافی اسلامی که به علت احتراصات وارد جنگ جهانی اول شده، در هر جبهه هزاران نفر از فرزندانش هدر شده و هنوز هم در جنگ قرار داد... و در یک همچین زمانی سخنانی درباره اینکه در مقابل حجاب زنان شجاعت داشته باشیم...

در روزهای اول جنگ کورتولوش، آتاتورک به مظهر مفید کانسو که رئیس دادگاه استقلال است که حکم اعدام شیخ سعید را داده است، می گوید که خلافت و حجاب برداشته خواهد شد. در خاطرات مظهر مفید کانسو صحبت های آنها آمده است:

-مظهر دفتر یادداشتت در کنارت هست؟

- نیست

- زحمت می شود ولی پله ها را برو بالا و بیار.

وقتی که دفتر یادداشت خود را آوردم، پس از کشیدن سیگار خود گفت: "ولی این ورقه این دفتر را به هیچ کس نشان نده. تا آخرش پنهان بماند. شرط من این است که فقط من و تو و سریا خواهیم دانست..."

شرط ایشان پذیرفته شد. سپس کانسو می گوید:

"گفت که ابتدا تاریخش را بنویس. نوشتم: 7 – 8 جولای، 1919 نزدیک صبح.

-بنویس.

یک. پس از پیروزی حکومت جمهوری اعلام خواهد شد.

دو. در رابطه با پادشاه و خاندانش وقتی که وقتش برسد اجرائات لازم صورت خواهد گرفت.

سه. حجاب برداشته خواهد شد.

چهار. مانند ملت های متمدن کلاه بر سر خواهد شد.

در همین لحظه قلم از دستم افتاد. به صورتش نگاه کردم. او نیز به صورت من نگاه می کرد. این، صحبت کردن چشم ها در یک نگاه بود. گاهی به این صورت با ایشان صحبت می کردم.

-چرا ایستادی؟

-ناراحت نشوید ولی برخی از جهات شما به دنبال خیالات است.

خندید...

-گذشت زمان این را نشان خواهد داد، تو بنویس.

-پنج. حروف لاتین پذیرفته خواهد شد.

گفتم، بس است دیگر. جمهوریت را اعلام کنیم و بس است.

دفترم را بستم و مانند کسی که باور نمی کند، گفتم: صبح شد. شما به نشستن ادامه خواهید داد، خداحافظ.

و از کنارش جدا شدم. صبح شده بود.

بیان کنم که آن وقت حوادث چگونه به من گول زده و مصطفی کمال را تصدیق کرده و سال ها بعد مصطفی کمال با یک جمله چگونه مرا ساکت کرده است...

سالها گذشته بود و آتاتورک در برخی از شام هایی که در چانکایا داشت گفته بود:

-این مظهر مفید، وقتی که در ارزوروم به خودش گفته بودم حجاب برداشته خواهد شد و کلاه بر سر خواهد شد، حروف لاتین پذیرفته خواهد شد و همچنین به او گفته بودم این ها را یادداشت کند، دفتر خود را بسته بود و به من گفته بود که دنبال خیالات هستم.

سپس یک روز درس مهم دیگری به من داد. انقلاب کلاه را اعلام کرده بود و از کاستامونو بر می گشت. وقتی که به آنکارا رسید، من در خودرو و جلوی ساختمان مجلس بودم. وقتی که منظره را دیدم، باورم نشد.

برسر رئیس امور دینی که در کنارش نشسته بود کلاه بود. خودش یک طرف، رئیس سازمان امور دینی نیز که برای استقبال از او آمده بود نیز کلاه برسر داشت.

وقتی که من با تعجب به این منظره نگاه می کردیم، خودرو را متوقف داد. مرا به کنار خود صدا زده و گفت: آقای مظهر، عزیزم، در کدام مورد هستیم؟ آیا به یادداشت های خود نگاه می کنی؟"

در یک منبع دیگری که زندگی آتاتورک در استانبول را نوشته است، می بینیم که آتاتورک تلاش می کند افکار خود درباره برداشت حجاب را اجرایی کند...

"آتاتورک در حیاطی که با دست زدن ازش استقبال شده است بر روی میزی که برای خودش آماده شده است نشسته است. هنگامی که جفت هایی که برای از نزدیک دیدن آتاتورک خودشان را به محل رقص می اندازند، آتاتورک به برخی از زنان دقت کرده است که سرخود را با تکه هایی بستند. آتاتورک دختر دکتری به نام آقای احسان را که در حال رقصیدن است، به کنار خود صدا زده و گفت:

-خانم، به نظر من اگر این حجاب خود را از سر خود درآورید، زیباتر خواهید شد، آزمایش کنید.

دختر جوان با این خطاب آتاتورک روسری خود را از سرش درآورده و به رقصیدن ادامه داده است. آتاتورک از این رفتار دختر خوشحال شده و چند دقیقه بعد با این دختر رقصیده است.

آتاتورک به خانم های دیگری که با روسری می رقصند همین پیشنهاد را کرده و به آنها گفته است در صورت برداشتن روسری زیباتر خواهند شد. بدین صورت همه زنانی که آنجا بودند روسری های خود را درآوردند."

شاید بگویید، "این زنان از دیروز راضی با بی حجابی بودند، با یک درخواست حجاب خود را بر می دارند..." ولی فراموش نشود که در دورانی که به علت انقلاب لباس، برای پوشاندن کلاه گفته می شود، "اگر لازم باشد برخی را قربانی می کنیم"، مخالفت با یک همچنین درخواستی کار آسانی نیست.

وقتی که به اقداماتی برای برداشت حجاب در دوران جمهوریت نگاه می کنیم، می بینیم؛ برداشت حجاب مانند برداشت کلاه به اجبار نشده و از طریق راضی کردن صورت گرفته است. بنابر گفته لورد کینروس، مصطفی کمال باید اینجا رفتار محتاطانه ای داشته باشد، زیرا "کلاه گذاشتن بر سر مرد ها در ترکیه یک چیز دیگری بود و پاره کردن پوشیه زنان چیز دیگری. یک همچین تغییری نه با قوانین تقریر سکون و نه با دادگاه های استقلال ممکن بود."

بنابراین، پیشنهاد آتاتورک به امان الله خان، پادشاه افغانی غرب زده در رابطه با "در خصوص لباس زنان آرام باش"، این دیدگاه را تاکید می کند.

آتاتورک در سخنرانی که در 27 اوت 1923 در اینبولو انجام داد، می گوید: هنگام سفر خود به شهرک ها و شهرها دیدم که دوستان خانممان چهره و چشم خود را با اهمیت زیاد می بندند. گمان می کنم که بخصوص در این فصل گرم برای خودشان خیلی عذاب آور است. دوستان مرد، این کمی هم به علت خودخواهی ماست. به علت اینکه خیلی آبرومند و مواظب هستیم. ولی دوستان محترم، زنان ما نیز مانند ما عاقل هستند. پس از اینکه به آنها مقدسات اخلاق و اخلاق ملی امان را تعریف کنیم و اذهان آنها را با نور تمیز کنیم، دیگر نیازی به خودخواهی نیست. آنها روی خود را به جهان نشان دهند. و با چشمان خود با مواظبت جهان را ببینند... دوستان، بخصوص می گویم. نترسید، این وضع اجباری است... به شما می گویم که اگر به همین سرعت بخواهیم به نتیجه برسیم، باید برخی را نیز قربانی دهیم. این اهمیتی ندارد... مقاومت در مقابل سیل پرشور تمدن بی نتیجه است."

ابتدا قانع کردن، سپس اگر لازم باشد برخی را قربانی دادند... در سخنرانی که سه روز پس از این داشت، سخنان خود را واضح تر بیان کرده است:

"در برخی جاها زنانی را می بینم که با پارچه ای صورت خود را می بندند و نسبت به مردانی که از کنارشان می گذرند پشت می کنند و یا به زمین می نشینند. این رفتار چه معنی دارد؟ آقایان! آیا مادر و دختر یک ملت متمدن می تواند به این صورت وحشیانه در بیاید؟ این وضع ملت را خیلی خنده دار نشان می دهد. باید هرچه زودتر درست شود.

روندی که با قانع کردن آغاز یافت، پس از این سخنرانی به دخالت آشکار تبدیل شد. اولین اقدام در رابطه با این موضوع در 15 ژانویه 1924 توسط وزارت آموزش صورت گرفت. با یک بیانیه ای که به مدارس فرستاده شد، ورود معلمان خانم با پوشیه به مدارس ممنوع شد.

سپس با فرستاده شدن بیانیه از وزارت امور داخلی به همه شهرداری ها، چادر و پوشیه ممنوع گشت و کسانی که مقاومت می کنند، جریمه شدند. بله، در یک کشور مسلمان کسانی که چادر سر می کردند، جریمه شدند.

رژیمی که نتوانست با قوانین آماده شده و اجرائات مستبد چادر را از جامعه بیرون کند، در 23 آوریل 1937 مبارزه با حجاب را به عنوان یک وظیفه ملی دیده و گفت: در این ور و آن ور پوشیه و چادرهایی دیده می شود که دیده شدنشان برسر زنان یک ملت متمدن شایسته نمی باشد... رژیم متمدن ترک طرفدار اینگونه پوشش های زشت و عجیب و غریب نیست. همه شهروندان این را بدانند که کسانی که بر اساس انقلاب و رژیم رفتار نمی کنند، به عنوان مجروح با تمایل به این آرزوی زشت پذیرفته خواهند شد. تحویل دادن حقوق مدنی زنان توسط مردان متمدن، یک وظیفه قانونی است.

از کجا به کجا... به فرزندان مسلمانی که به علت دست دراز کردن فرانسوی ها به حجاب زن مسلمان، پرچم جهاد را بالا بردند، افراد جمهوری چیزهایی را که فرانسوی ها نتوانستند، انجام دادند. مبارزه ای که در راه حجاب آغاز یافته است، تبدیل به مبارزه ای شده است برای برداشتن حجاب و حتی به عنوان یک وظیفه ملی اعلام شده است.

در روزگار ما...

ریشه ذهنیتی که حجاب را به عنوان عقب افتادگی و برهنگی را به عنوان تمدن معاصر می بیند، این است. در پایه تفکری که حجاب را برده کردن زنان و برداشتن آزادی زن می بیند، سخنان و رفتارهای از این قبیل دوران جمهوریت وجود دارد. پ.ک.ک مقلد بد و مستبد دوران جمهوریت است. برای از بین بردن هرچه در رابطه با اسلام و مقدساتش، دوران جمهوریت را تقلید می کند. آنچه را که یک عصر پیش آن گروه نسبت به مردم مسلمان انجام می دادند، امروز نیز پ.ک.ک با همان روشها انجام می دهد.

پ.ک.ک که این روزها برای اینکه مردم مسلمان اعتقاد داشته باشند که حجاب بردگی است، تلاش می کند، وقتی که قدرت را در دست بگیرد، مانند گروه های جمهوریت برای از بین بردن حجاب تلاش خواهد کرد. نقشه همان است، ابتدا قانع کردن، سپس تهدید و در پایان ممنوعیت...  (ILKHA)



Bu haberler de ilginizi çekebilir