• DOLAR 32.52
  • EURO 34.897
  • ALTIN 2450.534
  • ...
فریاد خانواده ی که 5 فرزندش از خانه دور گردانیده شد
Google News'te Doğruhaber'e abone olun. 

دو ماه پیش 5 فرزند خانواده آلگول از خانه شان توسط ژاندارم گرفته شدند. علی آلگول پدری که فرزندانش گرفته شدند، اظهار داشت که روان فرزندانش خراب شده است و خواستار بازگردانده شدن فرزندانش شد.

این 5 کودک با شکایت مدیریت مرکزی خدمات اجتماعی شهر دورتیول، با حکم دادگاه حقوق اصلی ارزین به ادعای تدبیر آموزشی از خانواده اشان گرفته شده و به پرورشگاه کوکان داده شدند.

علی آلگول با اشاره به اینکه فرزندانشان دو ماه پیش از آنها گرفته شدند، تصریح کرد که دختر 14 ساله اش زهرا و دختر 13 ساله اش زینب با تصمیم دادگاه به پرورشگاه حاتای داده شده و پسر 12 ساله اش عزت، دختر 7 ساله اش رقیه و دختر 4 ساله اش رابعه به خانه های دوستی پروین توسیالی داده شدند.

آلگول با اشاره به اینکه پس از گرفته شدن فرزندانش همسرش خیلی ضعف کرده است، اظهار کرد که وضعش خیلی بد شده است و تحت معالجه روانی قرار گرفته است.

آلگول با اشاره به اینکه فرزندانش برای آموزش حوزوی، نمی خواستند به مدرسه بروند، گفت: فرزندانم گفتند که "بابا، ما می خواهیم به حوزه برویم. می خواهیم در حوزه دینمان را و قرآن را یاد بگیریم." گفتند که نمی خواهند به حوزه بروند. برای اینکه با امکانات خودم بچه هایم را به حوزه بفرستم، آنها را از مدرسه گرفتم. سپس مدیر مدرسه و معلمانشان به خانه ما آمدند. گفتند که چرا بچه هایتان را به مدرسه نمی فرستید. شما مجبور هستید که بچه هایتان را به مدرسه بفرستید. من هم به آنها گفتم که بچه هایم نمی خواهند به مدرسه بروند. می خواهند دینشان را بیاموزند. می خواهند به حوزه و یا جایی که می توانند قرآن و سنت را بیاموزند، بروند. من هم با خواست آنها می خواهم آنها را به حوزه بفرستم. به من گفتند که باید بفرستید. وگرنه شما را جریمه می کنیم و جریمه امان کردند. پس از آن دوباره آمدند. 7 بار آمدند و گفتند که باید بچه هایتان را به مدرسه بفرستید.

باید با بچه ها حرف بزنند و از آنها بپرسند که آیا از خانواده اتان شاکی هستند

آلگول با اشاره به اینکه بدون اینکه از بچه ها بپرسند، آنها را از خانواده اشان دور کردند، گفت: آخرین باری که گروهی از مدیریت مرکزی خدمات اجتماعی دورتیول آمد، گفتند، "شما باید بچه هایتان را در طول یک هفته بفرستید. اگر نفرستید، دادگاهی می شوید." خواستند توی خانه را ببینند. کسی که آمده بود، خانم بود. به همین دلیل من بالا نرفتم. گفتم که با همسرم ببینید. تنها چیزی که هنگام وارد شدن به خانه انجام دادند، عکس گرفتن از اتاق کودکان و فرستادن این به مقامات بالا بود. باید با بچه ها حرف می زدند و می پرسیدند که ایا شکایتی از خانواده اتان دارید. باید از آنها بپرسند که شما نمی خواهید به مدرسه بروید یا پدرتان نمی فرستد. من منتظر این بودم که مدیریت مرکزی خدمات اجتماعی دورتیول بچه هایمان را از ما دور کرد.

فرزندانم را مثل ربودن وارد ماشینهایشان کردند

آلگول با اظهار اینکه حکم دادگاه را بدون اینکه به خودش خبر دهند، فرزندانش را مثل ربودن از آنها گرفتند، گفت: با پنهان کردن حقایق چرا اینگونه بچه ها را از من گرفتند. هنگامی که ژاندارم وارد خانه من شد، به من گفت که می خواهیم خانه را بگردیم. آنقدر زیاد بودند که فکر کردم می خواهند خانه را بگردند. گفتند که بچه ها بیرون بروند و کسی خانه نماند. هنگام گشت من داخل خانه بودم. بعدا متوجه شدم که بچه هایم را مثل ربودن داخل ماشین می گذارند. به آنها گفتم که چه کار می کنید. گفتند که تصمیم گرفته شد که بچه هایتان از شما گرفته شود. من هم گفتم که این تصمیم نباید به این صورت گفته می شد. اگر تصمیمی گرفتند، باید ابتدا به ما خبر می دادند و سپس انجام می دادند.

باید روند دادگاه را به خانواده بگویند

آلگول با اشاره به اینکه به رغم گذشت دو ماه از اعتراضشان هنوز نتیجه ای نگرفتند، گفت: هشتمین ماه دادگاه به پایان رسیده و برای فرزندانم حکم اتخاذ تدبیر داده شده ولی من هیچ خبری از اینها ندارم. فقط به من ورقه ای عدم ادامه فرزندانم از مدرسه آمد. در دستم هیچ ورقه ی رسمی وجود ندارد. من اگر می دانستم حکم تدبیر داده شده است، برای اینکه بچه هایم را نگیرند، حتما یک کارهایی می کردم. ولی این رفتارشان ظلم است. خداوند این ظلم را به فرزند هیچ کسی نشان ندهد. فرزندان من هیچ وقت از خانواده اشان شاکی نبودند. اگر از آنها بپرسند، این را می بینند. بچه هایم خانواده اشان را خیلی دوست دارند. ما نیز آنها را دوست داریم. نمی توانیم تحمل کنیم. دو ماه است که به دادگاه رفتیم و اعتراض کردیم ولی هیچ نتیجه ی نگرفتیم.

دور کردن بچه ها از خانواده هایشان ظلم بزرگی است

آلگول در ادامه سخنانش گفت: وقتی که بچه هایم را به پرورشگاه بردند، یک و نیم ماه اول به ما نشان ندادند. ابتدا وضع من خیلی بد بود، وضع مادرشان بدتر. کسانی که شاکی بودند، نمی خواستند که بچه ها با خانواده هایشان باشند. بچه ها را از خانواده گرفتند. ما خانواده ای بودیم که بچه هایمان را خیلی دوست داشتیم و براساس اخلاق اسلامی پرورش می دادیم. دور کردن بچه ها از این خانواده ظلم بزرگی است. من بچه هایم را پس می خواهم. می گویم که این ظلم است. اگر بچه هایم را به من برگردانند، قول می دهم که برای آموزش آنها هر چه از دستم برآید انجام دهم. من وقتی که براساس دین خدا زندگی می کردم، دچار این ظلم شدم. من به هیچ وجه به این فکر نیستم که فرزندانم آموزش نبینند. باید بچه ها آموزش و تعلیم ببینند. ولی باید هر خانواده حق ترجیح داشته باشند. اگر مدرسه هم نفرستد، بتواند معلم خصوصی بگیرد و به حوزه بفرستد. باید این حقوق را داشته باشند. اگر بچه هایم را به من بدهند، برای اینکه آموزشی ببینند هرکاری از دستم برآید انجام خواهم داد. اگر از بچه هایم بپرسند، می گویند که می خواهند به پدر و مادرشان برگردند.

بچه هایم می گویند "کی ما را از اینجا می برید"

آلگول بیان کرد: وقتی که به دیدار بچه هایمان می رویم، می گویند، "بابا، کی ما را از اینجا می برید. چرا ما را اینجا گذاشتند. اینجا بچه های سوریه ای و بچه های بی پدر و مادر هستند. بچه هایی هستند که پدر و مادرشان جدا شدند. چرا این ظلم را به ما روا می دارند". انگار که من می روم بچه هایم را در زندان می بینم. وقتی که می روم به آغوشم می پرند. وقتی که برمی گردیم خیلی گریه می کنند. ما هم نمی توانیم تحمل کنیم. خدا بچه هایم را به ما برساند. خداوند بچه های هیچ خانواده ای را از آنها دور نکند. این وضعیت تاثیر بدی بر بچه هایم گذاشت. وضع آنها با وضعی که در خانه بودند، یکی نیست. تو را خدا بچه هایم را بهم بگردانید. من بچه هایم را خیلی دوست دارم. آنها نیز من را خیلی دوست دارند.

آلگول در ادامه گفت: مدیریت مرکز خدمات اجتماعی واقعا خدمات خوبی ارائه می دهد. بچه هایی که خانواده ندارند آنجا هستند. ولی بچه های من پدر و مادرشان را می خواهند. اگر بچه هایم را به من بگردانند، قول می دهم برای آموزش آنها هرکاری لازم است انجام دهم. اگر لازم باشد، معلم خصوصی می گیرم و اگر لازم باشد مدارس غیرانتفاعی می فرستم. پدر و مادر ها برای فرزندانشان بهترین چیزها را می خواهند. فهمیدم این اتفاقی که برسر من آمده است، جای دیگری اتفاق نیافتاده است.

آلگول با اشاره به اینکه دور گردانیدن فرزندانشان دردی است که تعریف نمی شود، گفت: 6 فرزند دارم، 5 تا را گرفتند. کوچکترین بچه ام هنوز 3 ماهه است. ما به وضع خیلی بدی افتادیم. وضع همسرم از من بدتر است. دل مادر.. آن قدر بچه هارا بزرگ کن و پرورش ده، این ظلم را به تو روا دارند. وقتی که لباس بچه ها را می دیدیم، می نشستیم و گریه می کردیم. چون همیشه به فکر بچه ها هستیم نمی توانیم شبها بخوابیم. غذا تو گلویمان گیر می کند. این را نمی شود تعریف کرد. در طول این دو ماه 5 کیلو وزن کم کردم. نمی توانم غذا بخورم.

واکنش به حکم دادگاه درباره "تفکر اشتباه در خانواده"

آلگول در رابطه با حکم دادگاه گفت: در حکم دادگاه گفته می شود "تفکر اشتباه در خانواده وجود دارد". آیا قرآن و سنت تفکر اشتباه است؟ حجاب داشتن دخترهایم تفکر اشتباه است؟ یا زندگی بر اساس باورهایم؟ این است تفکر اشتباه؟ بچه های من هم با بچه های همسن خودشان بازی می کنند و هم بین بزرگ ها می مانند. من اعتقاد ندارم بچه هایم که براساس قرآن و سنت پرورش یافتند، تفکر اشتباه دارند. اگر در این خصوص دلیلی دارند، به من بگویند. بچه های من بچه های آواره کوچه ها نیست. بچه من دزد نیست. بچه من بچه ی نیست که زمستان جای خواب نیابد و جرمی انجام دهد تا سه ماه در زندان بماند. خدمات اجتماعی اگر می خواهند برای جامعه فایده ی داشته باشند، این کودکان را به پرورشگاه ها بدهند. بچه هایم را می گردانیدم. از آنها بپرسند که کجا ها را گشتند تا برایشان تعریف کنند.  (ILKHA)

Bu haberler de ilginizi çekebilir